سفارش تبلیغ
صبا ویژن
گل نرجس
نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 91 بهمن 26 توسط قاسم باقرنژاد | نظر بدهید

روزگاریست که امدنت رابه انتظار نشسته ام.... این انتظار را از زمان کودکی دارم ...... 
imam zaman 080

روزهای جمعه که میشد اول صبح مادر بزرگ مرا صدا  می کرد ....  مقداری پول بهم می داد ومی گفت این رو به نیت سلامتی اقا امام زمان بینداز توی صندوق صدقه... بعد خودش برات اسفند دود می کرد.... بوی خوش اسفند که تو فضا می پیچید  .... مرا هم با خودش به کوچه ی ا نتظار می برد...... مادر بزرگ از تو می گفت وامدنت ... واینکه مژده ی امدنت به روز جمعه داده شده .... انقدر از خوبی هات برام می گفت که من نیز بی صبرانه امدنت را انتظار می کشیدم..... وقتی غروب جمعه می شد با چشمانی پرسشگر به مادر بزرگ نگاه می کردم.... و او  که انگار حرفهایم را از چشمانم می خواند..با بغضی در گلو می گفت ...می اید ....حتما می اید ...باید منتظر بمانیم ...بعد یک شکلات به دستم می داد  ومی گفت این جایزه ی امروز تو ... تا هفته ی بعد خدا چه خواهد .... 

و الان من هر روز هفته به انتظار جمعه می نشینم ... در دعای کمیل پنج شنبه شبها امدنت را از خدا می خواهم... صبح جمعه که میشه... خانه ی دلم را جارو می زنم واب می پاشم ... چادر سفیدم که هدیه مادر بزرگ است را سر می کنم  ودر کوچه ی انتظار همراه با دسته گلی از یاس سفید به انتظار امدنت می نشینم...در لابه لای سیل جمعیتی که وارد این کوچه می شود تورا می جویم .. ولی افسوس ... افسوس که چشمان من توان دیدن تو را ندارد ......... نا امید نمی شوم در غروب جمعه همراه با زمزمه ی دعای سمات ...با تمام وجود و از پس پرده ی نازک اشک از خدا امدنت را می خواهم .... می دانم که خود نیز دلتنگ امدن هستی

...پس چرا نمی ایی ...

در اوج دلتنگی از رهگذران کوچه ی دل دادگیت از تو می پرسم ....وانها با لبخندی مژده ی امدنت را می دهند...... باز هم به انتظار می نشینم.... غروب شد ویک انتظار دیگر به سر امد .... اما تونیامدی .......

 انتظار امدنت با انتظارهای دیگر فرق می کند  ..... سخت است ولی شیرین است ....  وقتی به کوچه ی انتظار نگاه می کنم  در انتهای ان روشنی می بینم .... پر از امید وبشارت ... اما این کوچه پر از پیچ وخم وپستی وبلندی است .. دلداده ای که از کوی

دلدادگی تو عبور کرده بود می گفت ..... زمانی می ایی که این پیچ وخم ها و... مر تفع گردد ...... اقا جونم مدتی ست که استین

همتم رابالا زده ام تا به وسع خود در  مر تفع شدن مسیر امدنت بکوشم .... تونیز کمکم کن .... اقا جون کمکم کن تا این انتظار شیرین امدنت را به فرزند خود نیز بچشانم ....

همچنان منتظرت می مانم به امید روزی که بیایی ..... منتظرم که بیایی ...... ناامیدم نکن .....

 




مرجع دریافت قالبها و ابزارهای مذهبی
.:
By Ashoora.ir & Blog Skin :.